درک تشکیل فوم و تأثیر آن در فرآیندهای شیمیایی
مشکلات عملیاتی رایج ناشی از فوم: کاویتاسیون پمپ، اختلال در سنسورها و سرریز
مشکلات کف در کارخانههای فرآوری شیمیایی واقعاً برای اپراتورها سردرد است و باعث مشکلات متعددی از جمله کاویتاسیون پمپ، نشاندهندههای نادرست سنسور و سرریزهای خطرناک میشود. وقتی هوا درون کف گیر میافتد، اساساً مایع را رقیق میکند که در نتیجه پمپها باید سختتر کار کنند و گاهی اوقات کاملاً از کار میافتند. لایه کفی که روی سطح قرار دارد، با تجهیزات اندازهگیری سطح و دستگاههای اندازهگیری چگالی نیز تداخل ایجاد میکند و دادههای نادرستی ارائه میدهد که کل فرآیند را به هم میریزد. و فراموش نکنیم که سرریزها فقط موقعیتهای نامرتب نیستند؛ بلکه نشاندهنده خطرات جدی ایمنی، دغدغههای زیستمحیطی و اتلاف هزینهبر محصول هستند، بهویژه در راکتورهای بزرگ یا مخازن ذخیره که اوضاع میتواند به سرعت از کنترل خارج شود. طبق گزارشهای صنعتی، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از توقفهای غیرمنتظره در تأسیسات شیمیایی به مشکلات کف برمیگردد. به همین دلیل مدیران هوشمند کارخانه، به جای استفاده از راهحلهای تصادفی هنگام بروز مشکل، در مواد ضدکف با کیفیت و متناسب با فرآیندهای خاص خود سرمایهگذاری میکنند.
عوامل کلیدی که باعث ایجاد فوم می شوند: تحریک، مواد سطح فعال، دمای هوا و pH
وقتی درباره تشکیل کف صحبت می کنیم، همه چیز با تحریک مکانیکی شروع می شود که هوا را به مایعات مخلوط می کند، و حباب های آزاردهنده ای را ایجاد می کند که همه از آن متنفرند. چه چیزی این حباب ها را در اطراف نگه می دارد؟ مواد سطح فعال در این مورد نقش مهمی دارند، زیرا تنش سطح را کاهش می دهند و لایه نازک بین مایع و گاز را تقویت می کنند. دمای هوا هم برای دوام کف مهم است. اغلب اوقات، وقتی که چیزها گرم می شوند، لزوم همراه با تنش سطحی کاهش می یابد، بنابراین فوم ها تمایل دارند سریعتر تجزیه شوند. اما استثنایی وجود دارد که دمای گرم تر در واقع به حفظ ساختار فوم کمک می کند. سطح اسیدیت (pH) نیز تفاوت ایجاد می کند زیرا چگونگی تعامل ذرات شارژ شده در محلول را تغییر می دهد و بر این تاثیر می گذارد که آیا آنها فیلم های پایدار تشکیل می دهند یا خیر. درست بودن این تصویر به تولید کنندگان کمک می کند بهترین دستگاه پاک کننده فوم را برای تنظیمات خاص خود انتخاب کنند، اطمینان حاصل کنند که آنها مشکلات فوم را به طور موثر بدون هدر دادن منابع در راه حل های ناکارآمد حل می کنند.
چگونه کف، کارایی تولید را کاهش میدهد و کیفیت محصول را تحت تأثیر قرار میدهد
هنگامی که در طول تولید کف ایجاد میشود، اپراتورها مجبورند سرعت را کاهش دهند تا بتوانند با این حجم از کف کنار بیایند. این کاهش سرعت به معنای تولید کمتر در مجموع است، در حالی که هزینهها افزایش مییابند زیرا ماشینآلات در ظرفیت کامل کار نمیکنند. مشکل زمانی تشدید میشود که لازم باشد مواد اولیه بهطور یکنواخت مخلوط شوند یا واکنشها در سرتاسر بچها ثابت بمانند. در نتیجه، کیفیت محصول نوسان پیدا میکند. کف همچنین در مراحل جداسازی مانند فرآیندهای تقطیر یا استخراج مشکلاتی ایجاد میکند و منجر به آلودگی و جداسازی ضعیف بین فازهای مختلف میشود. واحدهایی که با مشکلات مداوم کفزدن مواجه هستند، اغلب با توقفهای غیرمنتظره نیز روبرو میشوند. این توقفها مستلزم کارهای تمیزکاری و نگهداری مداوم هستند که زمان باارزشی را از عملیات عادی میگیرند. داشتن کنترل خوب بر روی کف از طریق انتخاب مناسب ضدکف تنها مهم نیست، بلکه اگر شرکتها بخواهند محصولاتشان قابل اعتماد باقی بماند و عملیاتشان روز tras روز بهصورت روان ادامه یابد، کاملاً ضروری است.
چگونه ضدکفها کار میکنند: مکانیسمهای سرکوب کف
عوامل ضدکف و نقش آنها در شکستار ساختار کف
عوامل ضدکف به طور اساسی به سه روش با کف مبارزه میکنند. ابتدا آنها کشش سطحی در محل تماس هوا با سطوح مایع را کاهش میدهند. سپس این عوامل وارد حبابها شده و دیوارههای نازک آنها را میشکنند. همچنین آنها ساختارهای ویژه مواد فعال سطحی را که کف را پایدار نگه میدارند، مختل میکنند. بخشهای آبگریز ضدکفها به سرعت روی سطح حبابها حرکت کرده و نقاط ضعف ایجاد میکنند که باعث فروپاشی سریع کل ساختار میشود. دادههای صنعتی نشان میدهد که ضدکفهای با کیفیت، حجم کف را در عرض چند ثانیه تا حدود ۹۰ درصد کاهش میدهند. این امر باعث میشود آنها برای ادامه روان فرآیندهای شیمیایی بدون وقفه ناشی از تجمع ناخواسته کف، کاملاً ضروری باشند.
ضدکف در برابر مهارکننده کف: درک تفاوت
مردم اغلب مواد ضدکف و کفزدا را با هم اشتباه میگیرند، اما در واقع آنها کاربردهای متفاوتی دارند. کفزداها به طور اساسی با شکستن سریع حبابها، کف موجود را از بین میبرند. فکر کنید که آنها مثل تیم تمیزکاری هستند که پس از ایجاد آشفتگی وارد عمل میشوند. مواد ضدکف رویکردی کاملاً متفاوت دارند. آنها از ابتدا جلوی تشکیل کف را میگیرند، معمولاً با تغییر رفتار مایع در سطح خود قبل از اینکه کسی شروع به هم زدن کند. تفاوت اصلی به زمانی برمیگردد که این محصولات اثر خود را نشان میدهند. کفزداها زمانی وارد عمل میشوند که کف ایجاد شده باشد، در حالی که مواد ضدکف تمام تلاش خود را برای جلوگیری از مشکلات قبل از شروع آنها صرف میکنند. انتخاب بین این دو در نهایت به این بستگی دارد که مشکل فعلی چیست و چه اتفاقی ممکن است بعداً رخ دهد.
اختلال در کشش سطحی: نحوه تخریب حبابهای کف توسط کفزداها
هنگامی که صحبت از تجزیه کف میشود، ضدکفها با وارد کردن موادی با کشش سطحی پایینتر، جادوی خود را به نمایش میگذارند. این ترکیبات روی سطح حبابها پخش شده و تعادل نیروهای نگهدارنده حبابها را به هم میزنند. آنچه در ادامه اتفاق میافتد بسیار جالب است: ذرات آبگریز به سمت مرز بین هوا و مایع حرکت میکنند و نیروهای چسبندگی که همه چیز را در کنار هم نگه میدارند، مختل میشوند تا زمانی که کل ساختار منفجر شود. از آنجا که این ضدکفها به طور طبیعی دارای کشش سطحی کمتری نسبت به ماده تشکیلدهنده کف هستند، قادرند مستقیماً وارد دیواره حبابها شده و آنها را از درون از هم پاشانند. بررسی علمی نحوه عملکرد این فرآیند به ما نشان میدهد که چرا سرعت در عملکرد بسیار مهم است و چرا لازم است ضدکف به خوبی با مایعی که باید در حین فرآوری با آن مخلوط شود، سازگاری داشته باشد.
انواع ضدکف و عملکرد آنها در کاربردهای صنعتی
انواع متداول ضدکف: مبتنی بر روغن، مبتنی بر سیلیکون، مبتنی بر آب، EO/PO، پودری و مبتنی بر پلیمر
اصلًا شش نوع مختلف از عوامل ضدکف در محیطهای صنعتی مختلف یافت میشود که هر کدام برای کارهای خاصی مناسبتر از دیگران هستند. اول از همه، انواع مبتنی بر روغن: این مواد معمولاً شامل چیزهایی مانند روغن معدنی یا روغن گیاهی هستند که با مواد دافع آب مانند موم یا ذرات سیلیسی ترکیب شدهاند. اینها به خوبی در کنترل حباب در فرآیندهایی مانند پالایش خمیر کاغذ و تصفیه فاضلاب و بدون هزینهبر بودن عمل میکنند. بعد از آن، عوامل ضدکف مبتنی بر سیلیکون را داریم که شامل PDMS همراه با سیلیکای آبگریز هستند. چیزی که این مواد را خاص میکند، کارایی بالای آنها حتی در مقادیر کم (حدود ۱ درصد) است. به همین دلیل است که در محصولات متعددی از جمله رنگها تا تجهیزات فرآوری مواد غذایی یافت میشوند. گزینههای مبتنی بر آب نیز روز به روز محبوبیت بیشتری پیدا میکنند، زیرا جایگزینهای سازگارتر با محیط زیست هستند و به خوبی در سیستمهای مایع پخش میشوند، به ویژه در مواردی که ایمنی مهم است، مانند سطوح تماس با مواد غذایی. نوع کوپلیمر EO/PO در مایعات ماشینکاری فلز و پوششهای خاص بسیار مؤثر است، چون به راحتی در مواد موجود مخلوط میشود. برای مخلوطهای خشک مانند پودرهای شوینده یا مخلوطهای بتن، عوامل ضدکف پودری منطقی هستند، زیرا اجزای فعال خود را بر روی بسترهای سیلیسی حمل میکنند. در نهایت، عوامل ضدکف مبتنی بر پلیمر مانند آلکیل پلیآکریلات وجود دارند که در برابر نیروهای شدید اختلاط مقاومت میکنند و به همین دلیل در تولید چسب و سایر فرآیندهای فرمولهسازی ظریف که پایداری اهمیت دارد، مورد ترجیح قرار میگیرند.
عملکرد، محدودیتها و پایداری شیمیهای مختلف ضدکف
انواع مختلفی از عوامل ضدکف دارای مزایا و معایب خاص خود هستند. به عنوان مثال، نوع سیلیکونی آنها در برابر حرارت عملکرد خوبی دارند و عمر طولانیتری نسبت به بیشتر جایگزینها دارند، اما گاهی در صنایع پوششدهی مشکلاتی در سطوح ایجاد میکنند زیرا همیشه به خوبی مخلوط نمیشوند. عوامل ضدکف مبتنی بر روغن نیز هزینه اولیه کمتری دارند و به خوبی با کفهای مقاوم مبارزه میکنند، اگرچه تمایل دارند باقیماندهای برجای بگذارند که ممکن است در برخی صنایع به تجهیزات حساس آسیب برساند. نسخههای مبتنی بر آب از نظر ایمنی و تأثیر زیستمحیطی بهتر هستند، اگرچه معمولاً تولیدکنندگان نیاز دارند مقدار بیشتری از آنها را استفاده کنند زیرا مدت زمان کمتری باقی میمانند. مواد کوپلیمر EO-PO تعادلی بین اثربخشی و سازگاری با سایر مواد ایجاد میکنند، اما در صورت وجود شرایط بسیار اسیدی یا قلیایی باید مراقب بود زیرا این ترکیبات به سرعت تجزیه میشوند. محصولات مبتنی بر پلیمر تنشهای فیزیکی را به خوبی تحمل میکنند، اما تنظیم صحیح آنها نیازمند دقت بیشتری از فرمولهکنندگان است تا اطمینان حاصل شود هیچ واکنش نامطلوبی بین مواد رخ نمیدهد. در نهایت، عوامل ضدکف پودری در نگاه اول ممکن است به دلیل سهولت در نگهداری و حملونقل مناسب به نظر برسند، با این حال، مخلوط کردن صحیح آنها در مایعات همچنان چالشی است که بسیاری از واحدها هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنند.
ضد پومرهای مبتنی بر سیلیکون در مقابل ضد پومرهای مبتنی بر پلیمر در فرآیندهای دمای بالا و حساس
وقتی دما از ۱۵۰ درجه سانتیگراد بالاتر میرود، که امری معمول درون راکتورهای شیمیایی و سیستمهای دیگهای بخار است، ضدکفهای مبتنی بر سیلیکون تمایل دارند بهتر از تقریباً هر چیز دیگری در بازار عمل کنند، زیرا مقاومت بسیار خوبی در برابر حرارت دارند. نقطه ضعف چیست؟ همین خواص، آنها را در کاربردهای خاصی مشکلساز میکند. عملکرد قوی آنها روی سطح اغلب باقیماندهای به جا میگذارد که فرآیندهای حساسی مانند اعمال رنگ، عملیات پوششدهی یا حتی خطوط ساخت نیمههادیها که در آنها خلوص اهمیت بالایی دارد، را مختل میکند. در مواردی که سیلیکون مناسب نیست، گزینههای مبتنی بر پلیمر مانند آلکیل پلیآکریلات انتخاب اصلی میشوند. این مواد با مواد موجود هماهنگی خوبی دارند و ردپای ناخواستهای به جا نمیگذارند. با این حال، این پلیمرها معمولاً برای عملکرد مناسب به شرایط گرمتری نیاز دارند و عموماً زمانی بهترین عملکرد را دارند که دما بالاتر از ۶۰ درجه سانتیگراد باقی بماند. دادههای صنعتی نشان میدهد که ضدکفهای سیلیکونی در غلظتهای پایینتر حدود ۳۰ درصد نتیجه بهتری نسبت به گزینههای جایگزین ارائه میدهند، اما این عملکرد با هزینهای همراه است. بسیاری از تولیدکنندگان به طور کامل از استفاده از آنها در سیستمهایی که شامل اختلاط آب هستند یا جاهایی که ظاهر محصول باید از ابتدا تا انتها بینقص باشد، خودداری میکنند.
انتخاب دافع کف مناسب: معیارهای کلیدی برای عملکرد بهینه
عوامل مهم در انتخاب: سازگاری، pH، دما و انطباق با مقررات
انتخاب دافع حباب مناسب به معیارهای متعددی از جمله نحوه برهمکنش شیمیایی آن، سطح pH سیستم، دماهای درگیر در فرآیند عملیاتی و همچنین مقررات اعمالشده بستگی دارد. زمانی که مواد به خوبی با یکدیگر سازگار نباشند، مشکلاتی مانند ظاهر کدر، تشکیل لایه در مخلوط یا نتایج ناکارآمد رخ میدهد. اکثر دافعهای حباب زمانی بهترین عملکرد را دارند که pH بین حدود ۴ تا ۹ حفظ شود و همچنین مقاومت مناسبی در برابر حرارت نشان میدهند. اما باید مراقب بود، زیرا برخی محصولات پس از عبور از دمای ۸۰ درجه سانتیگراد یا در معرض اسیدها یا قلیاهای بسیار قوی، دیگر به درستی کار نمیکنند. در صنایعی که با مواد غذایی، داروها یا محیطهایی که تأثیرات زیستمحیطی مهم است سروکار دارند، رعایت استانداردهای تعیینشده توسط سازمانهایی مانند FDA یا REACH کاملاً ضروری میشود. بر اساس مطالعات منتشرشده در مجله پردازش شیمیایی در سال گذشته، حدود دو سوم مشکلات مربوط به دافعهای حباب به دلیل عدم تطابق شیمیایی مناسب یا عدم رعایت مقررات لازم رخ میدهد. به همین دلیل، اختصاص زمان کافی برای بررسی دقیق این جنبهها تفاوت بزرگی در دستیابی به نتایج مطلوب ایجاد میکند.
دوز، پراکنش و زمانبندی: تعادل بین اثربخشی و عوارض جانبی
استفاده از مقدار مناسب ضدکف، تفاوت بزرگی در کنترل کف بدون ایجاد مشکلات ایجاد میکند. اگر مقدار آن کم باشد، کف ادامه خواهد داشت. بیش از حد؟ این به معنای هزینههای بالاتر و مشکلات احتمالی کیفی در آینده است. برای اغلب سیستمهای آبپایه، حدود 0.1 تا 0.5 درصد مناسب است، هرچند برخی فرآیندهای بسیار کفزا ممکن است به حدود 1 درصد نیاز داشته باشند. نحوه اختلاط نیز بسیار مهم است. اگر ضدکف به درستی در سراسر سیستم پخش نشود، عملکرد به شدت کاهش مییابد. زمانبندی نیز اهمیت دارد. استفاده از ضدکف در ابتدای فرآیند، از تشکیل کف جلوگیری میکند. اگر تا مراحل بعدی صبر کنید، ناگهان به دو یا سه برابر محصول نیاز خواهید داشت تا همان نتیجه را بگیرید. این امر دوباره هزینهها را افزایش میدهد و احتمال مشکلات آلودگی را بیشتر میکند.
جلوگیری از عیوب سطحی: بررسی مناقشهبرانگیز بودن ضدکفهای مبتنی بر سیلیکون
دمکنندههای سیلیکونی در حذف حبابها عملکرد خوبی دارند، اما معایبی نیز به همراه دارند. این مواد تمایل دارند که مشکلات سطحی مانند چشم ماهی، حفرهها یا ظاهر پوست پرتقالی روی پوششها برجای بگذارند، زیرا قطرات ریز سیلیکونی در حین اعمال به لایه سطحی مهاجرت میکنند. این نوع نقصها زمانی اهمیت زیادی پیدا میکنند که ظاهر محصول مهم باشد. برای محصولاتی که کیفیت سطح عامل اصلی است، گزینههای مبتنی بر پلیمر کنترل مشابهی روی حبابها فراهم میکنند بدون ایجاد این عیوب ناخوشایند. به همین دلیل، آنها گزینه اول برای پرداختهای باکیفیت محسوب میشوند. با این حال لازم به ذکر است که سیلیکونها نیز جای خود را دارند. در محیطهای صنعتی که ظاهر اهمیت کمتری دارد اما مقاومت در برابر حرارت و عملکرد طولانیمدت مهم است، دمکنندههای سنتی سیلیکونی همچنان برجسته هستند. در نهایت، مهمترین عامل این است که محصول نهایی تا چه حد باید به نقصهای سطحی حساس باشد.
اطمینان از سازگاری با سایر افزودنیها و مواد فرآیند
برای اینکه ضدکفها به درستی کار کنند، باید با سایر مواد موجود در ترکیب فرمولاسیون از جمله مواد پایدارکننده، ضخیمکنندهها، عوامل ضد میکروبی و پیگمانهای رنگی که اضافه میکنیم، سازگار باشند. هنگامی که این مواد با یکدیگر سازگار نباشند، مشکلاتی رخ میدهد. مواد افزودنی دیگر به همان اندازه مؤثر نخواهند بود، محلول ممکن است کدر شود یا بدتر از آن، مواد شروع به تهنشینی از محلول میکنند. برای بررسی اینکه آیا همه چیز با هم کار میکند، بیشتر تولیدکنندگان آزمونهای سازگاری را دقیقاً در محیط فرآوری واقعی خود انجام میدهند. آنها ضدکف را با سایر مواد افزودنی مخلوط کرده و به دقت به دنبال هرگونه نشانهای از مشکل مانند تشکیل لایه، ظاهر شدن کدورت غیرعادی یا عملکرد نامناسب محصول میگردند. انجام این آزمونها از قبل، از دردسرهای بعدی جلوگیری کرده و تولید را بدون بروز مشکلات غیرمنتظره در عملیات حیاتی، بهصورت روان نگه میدارد.
روشهای بهترین کاربرد ضدکف در فرآوری شیمیایی
راهبردهای بهینه دوزاژ و زمان افزودن برای جلوگیری از تشکیل کف
کنترل مناسب کف معمولاً با افزودن مقدار درستی از عامل ضدکف در زمان مناسب آغاز میشود. بهترین روش این است که عامل ضدکف را در حالی که هنوز شرایط آرام است، در مراحل اولیه اختلاط یا تغذیه اضافه کنید و نه اینکه صبر کنید تا حبابها در همه جا ظاهر شوند. در فرآیندهای پیوسته، بیشتر کارخانهها به سیستمهای تزریق خودکار متکی هستند که بر اساس شرایط لحظهای — مانند سرعت همزن یا دمای اندازهگیریشده — تنظیم میشوند. در فرآیندهای دستهای، باید از ابتدا عامل ضدکف را اضافه کرد تا کف به مرور زمان تجمع نکند. این کار نه تنها باعث روانتر شدن عملیات میشود، بلکه در کل میزان مواد شیمیایی مورد نیاز در دستههای مختلف تولید را نیز کاهش میدهد.
روشهای کاربرد: پیشاختلاط در مقابل افزودن مستقیم
اصلًا دو روش برای استفاده از ضدکف وجود دارد: یا ابتدا آنها را مخلوط کنید یا مستقیماً اضافه نمایید. هنگام پیشمخلوطکردن، معمولاً مواد را در آب یا حلال دیگری که به خوبی با آن سازگار است، رقیق میکنیم. این کار به پخش بهتر آن در تمام مخلوط کمک میکند و از تشکیل نقاط ناخواستهای که غلظت زیادی از ضدکف در آنها ایجاد شده جلوگیری میکند؛ موضوعی که هنگام کار با مواد غلیظ یا روغنی بسیار مهم است. در روش افزودن مستقیم، تنها کافی است ضدکف خالص را مستقیماً به سیستم تزریق کنید. این روش در شرایطی که قبلاً حرکت یا گرمای کافی در سیستم وجود دارد بسیار مؤثر است، زیرا مواد تمایل دارند به سرعت و بهطور خودبهخودی پخش شوند. انتخاب بین این دو روش واقعاً به نوع ضدکف مورد استفاده، رفتار سیستم در شرایط مختلف و اینکه آیا تجهیزات اختلاط ما قادر به مدیریت صحیح آن بدون ایجاد مشکلات بعدی هستند، بستگی دارد.
اشتباهات رایج: افزودن دیرهنگام، پراکندگی نامناسب و عدم سازگاری شیمیایی
اگر ماده ضدکف در مرحله پایانی و پس از ایجاد کف اضافه شود، عملکرد خوبی نخواهد داشت و در بلندمدت منجر به هزینههای بیشتر میشود، زیرا اپراتورها مجبورند مقادیر بیشتری از آن استفاده کنند. هنگامی که در حین استفاده اختلاط کافی انجام نشود، ماده ضدکف بهطور یکنواخت در سیستم پخش نمیشود که این امر باعث نتایج نامنظم و گاهی توقف کامل تولید میگردد. مشکل بزرگ دیگر استفاده از نوع نامناسب ماده ضدکف است. به عنوان مثال، استفاده از محصولات مبتنی بر سیلیکون در برخی کاربردهای روکشدهی میتواند ظاهر محصول نهایی را خراب کند و به مرور زمان باعث فرسودگی ماشینآلات شود. رعایت این اصول اساسی تفاوت چشمگیری در روند روان فرآیندها ایجاد میکند و به حفظ ظاهر مناسب محصولات نهایی روی قفسههای فروشگاهها یا در محل استفاده مشتری کمک میکند.
مطالعه موردی: کاهش کف در خط تولید خمیر کاغذ و کاغذ با استفاده هدفمند از ماده ضدکف
یک شرکت خمیر و کاغذ با مشکلات مداوم در زمینه تشکیل کف دستوپنجه نرم میکرد که به سود عملیاتی آنها لطمه میزد و منجر به حدود ۱۵٪ از دست دادن زمان تولید به علاوه دردهای مزمن ناشی از مشکلات کاویتاسیون پمپ میشد. هنگامی که این شرکت به مهارکننده کف مبتنی بر پلیمر روی آورد و شروع به استفاده از تزریق خودکار آن دقیقاً در مرحله خمیرسازی کرد، شرایط بهطور چشمگیری تغییر کرد. توقفهای تولید ناشی از کف حدود ۸۰٪ کاهش یافت که این امر بار بزرگی از دوش همه ذینفعان برداشت. نکته جالب توجه این است که آنها در واقع ابتدا مهارکننده کف را بهصورت پیشمخلوط آماده میکردند تا توزیع بهتری در کل فرآیند داشته باشد، و سپس آن را قبل از بروز مشکل وارد میکردند، نه اینکه منتظر بمانند تا کف ظاهر شود. این روش نه تنها مشکل کف را حل کرد، بلکه منجر به کیفیت محصول بسیار یکنواختتر در بین شارژهای مختلف شد و مصرف مواد شیمیایی را نسبت به راهحلهای قدیمیتر مبتنی بر سیلیکون که در بلندمدت کمتر مؤثر بودند، حدود ۳۰٪ کاهش داد.
سوالات متداول
علل اصلی تشکیل کف در فرآیندهای شیمیایی چیست؟
کف در فرآیندهای شیمیایی عمدتاً به دلیل همزنزدن مکانیکی، حضور مواد پایدارکننده کف، تغییرات دما و نوسانات pH ایجاد میشود. این عوامل به تشکیل و پایداری حبابهای کف کمک میکنند.
موارد ضدکف چگونه عمل میکنند تا کف را سرکوب کنند؟
موارد ضدکف با کاهش کشش سطحی، شکستن دیواره حبابها و برهم زدن ساختار مواد پایدارکننده کف درون کف، باعث تجزیه سریع و کاهش حجم کف میشوند.
تفاوت بین عوامل ضدکف و عوامل کفگیر چیست؟
عوامل ضدکف از تشکیل کف جلوگیری میکنند، در حالی که عوامل کفگیر کف موجود را از بین میبرند. ضدکفها قبل از شروع تشکیل کف عمل میکنند، در حالی که کفگیرها پس از ظهور کف وارد عمل میشوند.
چگونه میتوان عملکرد مداوم مورد ضدکف را تضمین کرد؟
برای تضمین عملکرد مداوم مورد ضدکف، سازگاری، pH، دما و انطباق با مقررات را در هنگام انتخاب در نظر بگیرید و از دوز مناسب و تکنیکهای پراکنش صحیح استفاده کنید.
چرا ضد پف کنندههای مبتنی بر سیلیکون موضوع بحثاندیشی هستند؟
ضد پف کنندههای مبتنی بر سیلیکون ممکن است به دلیل جابهجایی قطرات سیلیکونی در حین کاربرد، باعث ایجاد نقصهای سطحی مانند چشم ماهی و دهانهها شوند که برای محصولاتی که ظاهر آنها مهم است، مشکلساز خواهد بود.